سه جنبه ی طراحی احساس گرا از نگاه دانلد نورمن

طراحی احساس گرا هنر تقویت کردن تجربه ی احساسی یک محصول برای مخاطب با شیوه های تعاملی و استفاده از المانهای تداعی کننده است. طراحی احساس گرا، هم عنوان کتابی از Donald Norman است و هم به مفهومی اطلاق می شود که در آن ارائه می کند. موضوع اصلی مورد بحث این است که چگونه احساسات نقشی اساسی در توانایی انسان برای درک جهان و یادگیری چیزهای جدید، بازی می کند. در حقیقت ، مطالعات نشان می دهد که احساسات بر پردازش اطلاعات و تصمیم گیری افراد تأثیر می گذارد. به عنوان مثال به نظر می رسد اشیائی که از لحاظ بصری دلپذیرترند به نظر استفاده کننده بهتر کار می کنند. و این امر به دلیل نزدیکی احساسات فرد در مورد شیئی است که برای او جذاب است، و به خاطر شکل گیری یک ارتباط احساسی با محصول.

از نظر دونالد نورمن، سه بعد اساسی برای طراحی محصول، بعد های غریزی، رفتاری و انعکاسی می باشند. یا به عبارت دیگر واکنش انسانها در برابر اشیاء در این سه سوال خلاصه می شود: آیا دوستش دارم؟ (برخاسته از غریزه) آیا کار می کند؟ (برخاسته از منطق) آیا دوباره از آن استفاده خواهم کرد؟ (برخاسته از تجربیات و فرهنگ). او عقیده دارد که یک طرح خوب باید هر سه بعد را در نظر بگیرد.

مفهوم طراحی احساس گرا همچنین از چهار بعد مختلف لذت که در کتاب «طراحی اشیاء دوست داشتنی» (نوشته پاتریک جردن) تعریف شده است تاثیر می پذیرد. ایده گنجاندن لذت و طراحی محصولات دوست داشتنی، این است که یک تجربه مضاعف به خریدار ارائه شود. پاتریک جردن در کتاب خود به این نکته اشاره کرده است که یک محصول باید چیزی فراتر از کارایی و یا زیبایی شناختی باشد و باید با استفاده از لذت ، احساس مخاطب را برانگیزاند. اگرچه دستیابی به هر چهار لذت در طراحی یک محصول دشوار است ، اما فقط با تمرکز بر روی یکی از آنها، ممکن است چیزی که می تواند یک محصول را از یک محصول دیگر متمایز کند به راحتی اتفاق بیفتد. چهار لذت قابل انتقال در محصولات یا خدمات عبارتند از:

لذت جسمی با بدن و لذت ناشی از اندام های حسی سروکار دارد. در زمینه محصولات ، این لذت ها می توانند با خواص لمسی (نحوه تعامل با محصول) یا خواص بویایی (به عنوان مثال بوی چرم در یک ماشین جدید) همراه باشند.

لذت اجتماعی ، لذتی است که از معاشرت با دیگران حاصل می شود. محصولات می توانند از طرق مختلف تعامل اجتماعی را تسهیل کنند ، یا از طریق ارائه خدماتی که مردم را دور هم جمع می کند (یک قهوه ساز که میزبان را قادر می سازد مهمانان خود را با قهوه تازه پذیرایی کند) یا اینکه به تنهایی یک موضوع صحبت باشد.

لذت روانی به عنوان لذتی تعریف می شود که از انجام گرفتن یک کار یا وظیفه حاصل می شود. در یک زمینه محصول ، لذت روانی به میزانی که یک محصول می تواند در تکمیل کارها کمک کند و آن را به تجربه ای رضایت بخش تبدیل کند مربوط است.

نوع آخر به لذتی اشاره دارد که از ایده ها، عقاید و تفکر ما سرچشمه می گیرد. این ممکن است به زیبایی شناسی یک محصول و ارزش هایی که در آن مجسم است ، مربوط شود. به عنوان مثال ، محصولی که با مواد قابل بازیافت تولید شده، می تواند به عنوان ممکن است برای شخصی که مسئولیت های اجتماعی و حفظ محیط زیست برای او اهمیت دارد جذاب باشد.

اکنون طراحان مستقیماً به این نکته دست یافته اند که محصولات می توانند واکنش های احساسی قوی ای را برانگیزند. وقتی که نقش مهم تجاری احساسات در هنر به عنوان یک کانسپت پذیرفته شد، پیدا کردن مکان دقیق شکل گیری واکنش ها در مغز هنوز یک معما بود؛ تا این اواخر که تحقیقات علمی نشان می دهند که مکان هایی در مغز که راحتی و آسودگی و خرسندی را ثبت می کنند، هنگامی که به آنها یک محصول یا یک برند آشنا و زیبا نشان داده می شود هم واکنش نشان می دهند.

در اسلاید های بالا نمونه های آشنایی از این محصولات نمایش داده شده اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *